شهید قدرت الله حفاری

زندگی نامه شهید قدرت اله حفاری

در خانه‌اي كه سرشار از سادگي و صفا بود، صداي گريه‌ي نوزادي دلهاي نگران را شاد كرد و خنده را به لبها هديه داد. مادر فرزندش را چون غنچه‌اي لطيف در آغوش كشيد و بزرگ كرد. چون هفت ساله گشت به مدرسه رفت و در محضر استاد، رمز و راز سعادت را آموخت. در مدرسه، دانش‌آموزي آرام و ساكت بود و بسيار باهوش. چهره‌اي مظلوم داشت و متين. در تمام كارها عادلانه رفتار مي‌كرد، به طوري كه اجازه نمي‌داد ديگران كارهاي شخصي او را انجام دهند و خود لباسهايش را مي‌شست.

در زمان انقلاب سن زيادي نداشت، اما با اين وجود براي اسلام و امام خميني(ره) تبليغ مي‌كرد كه در اين راه چندين بار مورد اذيت و آزار مأموران رژيم قرار گرفت. وي تا پيروزي انقلاب، دست از هدف خود برنداشت و احساس خستگي نكرد.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي از «رونيز» به استهبان آمد و در حوزه‌ي علميه نام نوشت. گرچه در خانواده‌اي بي‌بضاعت رشد كرد، اما هرگز لب به ناسپاسي نگشود. او كه جام وجودش را عشق پر كرده بود به سختي روزگار مي‌گذراند، به طوري كه مجبور بود در كنار درس در كوره‌هاي آجرپزي كار كند تا خرج تحصيلش را درآورد.
براي ادامه‌ي تحصيل به شهرهاي مقدس قم و مشهد سفر كرد و در اين راه مشقّتهاي فراواني به جان خريد اما او كه به فكر تحصيل و تهذيب بود، تمام رنج سفر را پذيرفت و سكوت كرد. برادرش مي‌گويد: «قدرت‌اللّه بسيار مهربان بود و حرفهاي زيبايي مي‌زد كه به دل مي‌نشست؛ هميشه به فكر بيچارگان و فقيران بود و به يتيمان كمك مي‌كرد».

با شروع جنگ تحميلي او كه طاقت ماندن در شهر را نداشت، راهي بسيج شد و از آنجا عازم جبهه گشت. چندين بار به جبهه رفت و عاشقانه در اين راه پرعظمت جنگ كرد و تلاش نمود. دايماً با وضو بود و هرگز از نماز شب غافل نشد. آخرين ميدان رزم او «خرمشهر» بود كه در مقابل دشمن سينه چاك كرد و بالاخره او كه تمام زندگي‌اش را مديون عشق بود در «عمليات كربلاي 4»، با ديدن روي محبوبش جان باخت و به زمين افتاد.

 

 

 

 

وصیت نامه شهید عزیز قدرت الله حفاری دولت آبادی

 

         قال الله تبارک و تعالی: «یا اَیُّها اْلَذّینَ آمَنوُا هَلْ اَدُلُکُمْ عَلَی تِجارَهٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ اَلیمِ تُؤمِنُونَ بِاْللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدوُنَ ِفی سَبِیلِ اْللَّهِ بِاَموالِکُمْ وَ اَنْفُسِکُمْ ذالِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ اِن کُنتُم تَعلَموُن.»

ای اهل ایمان آیا شما را به تجارتی سودمند که از عذاب دردناک آخرت نجات بخشد دلالت کنم؟ آن تجارت این است که به خدا و رسول ایمان آورید با مال و جان در راه خدا جهاد کنید، این کار از هر تجارتی، اگر آگاه باشید برای شما بهتر است.

بیایید و در برابر انوار عظمت حق که در جهاد تجلّی می شود سجده کنیم و مناجات با او را بیشتر کنیم. خدا می داند که من مناجات با او را دوست دارم چرا انسان در بند تعلّق باشد و در ظلمات حبس شود، انسان اهل نور است و نور سلامت انسان است در گوشه‌ی خانه چگونه انسان با خدا آشنا می شود؟ دعوت حق را گوش کنید و از جبهه غفلت نکنید که جبهه محل نزول رحمت و ملایک، است جبهه محل کشف شهود حقیـقی و محل اهـل عرفـان است؛ جبـهه انسان را همـگام با ملایکه به پـرواز درمـی آورد و ملکـوت را با چشمان خود مشاهده خواهد نمود.

امام را که نور است از انوار حضرت قدس ربوبیت، تنها نگذارید که ایران و جهان اسلام به] در[ او متجلّی شده است. از او جلوتر نروید و همچنین عقب نیفتید که دچار اختلاف خواهید شد و اختلاف شما را هلاک خواهد نمود. وحدت را حفظ کنید و قدرت خود را در مقابل دشمنان به نمایش بگذارید به جمهوری اسلامی خدشه‌ای وارد نکنید که جمهوری اسلامی امانت حق تعالی است و به این امانت خیانت نکنید. خواهران توجه داشته باشید که حجاب را رعایت کنید که حجاب شما کوبنده‌تر از خون سرخ من است.

برادران و خواهران از انجام واجبات و ترک محرّمات دریغ نکنید که موجب شکست است. دعای به‌جان امام را فراموش نکنید و فرامین ملکوتی او را که ] فرمان[     قرآن و امام زمان است با گوش دل بشنوید و حتماً عمل کنید. سپاه را تقویت کنید و بسیج را خالی نگذارید که پایگاه عاشقان است و عشـاق در بسیج مجتـمع می شونـد. و اما شما مسؤولین از اختلاف بپرهیزید و تقوی خدا را رعایت کنید و محاسبه و مراقبه‌ی نفس را فراموش نکنید و نظرتان به ضعفا بیشتر باشد که انقلاب از آن مستضعفان است.

شما طلّاب مواظب باشید، حتماً نماز شب را بخوانید که باعث تقویت شما است و راز و نیاز سحر را بر همه چیزمقدّم بدانید که موجب فلاح شماست و بر معنویت خود بیفزایید که امام زمان(عج) چشم امیدش به شماست و شما معلّمان معنوی ملّتید  ] که[   باید با معنویت آشنا باشید.

سخنان امام را گوش کنید و به کار گیرید و قلبتان با امام باشد که جز این برایتان راهی نیست.

شما پدر و مادرم خیلی می بخشید که نتوانستم در پیری عصای دستتان شوم و این را می دانم که به شما بد کردم، امیدوارم که مرا حلال کنید و از پروردگار طلب مغفرت و بخشش کنید و انجام واجبات و ترک محرّمات را فراموش نکنید.

اما برادران و خواهران عزیزم: می دانم که غم دوری برادرتان برایتان سخت است اما والله که من هم غم دوری مولایم برایم سخت است و آن‌ قدر لحظه شماری کردم که لقای حق برایم رسید و ندای الهی را از هاتف شنیدم که مرا دعوت به حق کرد و حق به این حقیر لطف کرد و لقایش را به ما ارزانی داشت به هر حال مرا حلال کنید.

و باز سخنی با امت شهیدپرور که قرآن زیاد بخوانید، از دعا غفلت نکنید، مخصوصاً دعای توسل و کمیل و ندبه که این‌ها به منزله روح دعاهایند و بعد از قرآن از نهج البلاغه علی(ع) فاصله نگیرید و به وسیله‌ی این‌ها که شریعت است طریقت را طی کرده و به حقیقت برسید و ضمیر خود را از غیر حق خود باز دارید و حتماً به قرب او برسید که تقرّب به او مهم است و بدانید که همه مربوط به ]آیه‌‌ی[ «اِناِللهْ وَ اِنْااِلیهِ راجِعونْ» ] است[ .

از تمام اقوام و خویشان حلالیت می طلبم و امیدوارم که اگر اعمال غیر اسـلامی از این حقیـر مشاهـده شـده به خـوبـی خود ببخشید.

اما دوستـان و آشنایان و همکلاسان در مدرسه و حوزه، از همه‌ی شما می خواهم که حلالم کنید و می دانم که حتماً هر کدام از شما بدی و اعمال غیر انسانی که موجب رنجش خاطر شما شده از این حقیر دیده‌اید     ] می بخشید [ و امیدوارم که هر کدام در دل شب با خدا راز و نیاز دارید این حقیر را فراموش نکنید که خدا به سحرخیزان نظر دارد.

                                                                                         محّل: شهر خون، خرمشهر

قدرت الله حفاری دولت آبادی ۶۵/۱۰/۱۰