شهید حیدر ملا شفیع
زندگی نامه شهید حیدر علی ملاشفیع
حیدر علی ملاشفیع در سال 1334 در شهر زرقان در دامن پر مهر مادری متدین و پدری دلسوز پا به عرصه گیتی نهاد. پس از گذراندن دوران پر نشاط کودکی از 5 سالگی فراگیری قرآن را آغاز کرد و در ششمین پاییز زندگی راهی مدرسه شد. از بدو کودکی تا زمانی که ایشان در حیات بودند نافرمانی و بدرفتاری در زندگی ایشان جایی نداشت، دوران دبستان را در شهر زرقان گذراند و سپس به شیراز رفت و ضمن تحصیلات در جلسات مذهبی شرکت میکرد و با مطالعه قرآن و کتب اسلامی، جوهر وجودی خود را شکل داد. در برخوردهایش با خانواده در همه حال صحبت از اسلام و خدا و قرآن میکرد. علاقه خاصی به ائمه اطهار بخصوص حضرت ابوالفضل(ع) داشت. هیچ گاه نماز شب را فراموش نمیکرد و از امر به معروف و ارشاد نزدیکان و خویشان تا آنجا که برایش مقدور بود مضایقه نداشت. قبل از انقلاب به لحاظ ارتباطش با مساجد و جلسات مذهبی با خط و جریان امام خمینی آشنا بود و بسیاری اوقات در مورد امام، علت تبعیدشان و خلاصه مبارزاتشان برای رهایی از سلطه رژیم شاهی و حرکت و قیامی را که ایشان در پانزدهم خرداد سال 1342 به وجود آورده بودند برای خانواده و دوستانش صحبت میکرد و به آنها امید میداد که این حرکت با بیداری مردم و به رهبری امام و با یاری خدا به پیروزی خواهد رسید.
همزمان با اولین جرقه های انقلاب به صفوف به هم پیوسته مردم انقلابی پیوست و با شرکت در راهپیماییها نسبت به انقلاب و شهدای گلگون کفن ادای دین کرد. با پیروزی انقلاب در 22 بهمن، فعالیتش بیشتر شد و اکثر شب ها به خانه نمیآمد. به محض تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، برای پاسداری از انقلابی که سال ها آرزویش را میکرد، وارد سپاه شد و شب و روز فعالانه در سپاه کار میکرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ازدواج کرد که ثمرهی آن یک فرزند دختر میباشد. او به اسلام به عنوان یک مکتب حیات بخش عمیقا معتقد بود و انقلاب اسلامی را حرکتی منطبق با مکتب اسلام میدانست. او امام خمینی را به عنوان یک شخصیت کامل میدانست که تمام خصوصیات اسلام در او متجلی بوده است، این انقلاب را رهبری کرده و عمق اعتقادش به این مسائل را در عمل به اثبات میرسانید. به طور خستگی ناپذیر و جهت سرعت دادن به حرکت انقلابی کار میکرد و وقتی دلیل آن را میپرسیدند در پاسخ میگفت: زمان، زمان جنگ است، اسلام در خطر است و بایستی برای رهانیدن اسلام از خطر کفر حتی زندگیمان فدا کنیم. او در جریان ترورهای صورت گرفته توسط منافقین فعالیت های ضد تروریستی بسیاری نمود و بارها مورد سوء قصد و تهدید قرار گرفت. وی همواره مهیای جهاد فی سبیل اله بود و آرزوی شهادت در دل داشت. او پیش از حضور در جبهه در حالی که به عنوان مسئول پرسنلی سپاه شیراز مشغول به خدمت بود توسط منافقین در 28 شهریورماه 1360 در سن 26 سالگی در شیراز ترور شد و به جمع کبوتران سبکبال آسمانی پیوست.