شهید سید امین اله حسینی

زندگینامه شهید سیدامین اله حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم
شهید سید امین حسینی در پنجم شهریور ماه1344 هجری شمسی در روستای..... که یکی از روستاهای دور افتاده شهرستان مرودشت می باشد در خانواده ای مذهبی و از سادات مورد اعتماد و با اعتبار و ارزش و از معتمدین قابل احترام دیده به جهان هستی گشود پدرش در آن زمان به کار کشاورزی مشغول و مادر بزرگوار ایشان خانه دار بودند بعد از تولد نام این عزیز را امین الله نهادند تا از رهروان پیامبر گرانی و ائمه اطهار باشد ایشان دوران کودکی را در آغوش گرم و پر محبت مادری دلسوز و مهربان و پدری گرامی و دوست داشتنی سپری نمود و شش بهار از زندگی خود را پشت سر نهاد و در مهرماه 1350 در روستای محل تولد خود پا به مدرسه نهاد در آن زمان با بسته شدن سد درود زن روستای عادل آباد و چند روستای دیگر در معرض آب گرفتگی قرار گرفتند و خانواده شهید حسینی مجبور به مهاجرت از زادگاه خود شده و در روستای کوچکی که در غرب روستای حصار به نام داردون بود سکنی گزیده و چون خانواده حسینی و چند فامیل دیگر که همه حسینی بودند نام این روستای کوچک را حسین آباد داردون نهادند شهید حسینی به علت نبود امکانات آموزشی کلاس اول ابتدائی خود را در روستای حصار و کلاس دوم و سوم را در روستای قصر خلیل سپری نمود کلاس چهارم و پنجم خود را نیز در روستای داردون با رنج و سختی و محرومیت فراوان که هدیه رژیم ستم شاهی بود پشت سرگذاشت.ایشان در سال 1356 پدر گرامی خود را از دست دادند که این واقعه غم بزرگی را در دل ایشان به وجود آورد و بر اثر نبود امکانات و مشکلات زندگی مجبور به ترک تحصیل و مشغول به کار کشاورزی شدند تا برای خود و خانواده کمک و مساعدت نمایند. دوران نوجوانی ایشان مصادف با واقعه بزرگ کشور عزیزمان برچیده شدن بساط ستم شاهی و روی کار آمدن نظام مقدس جمهوری اسلامی به رهبری بزرگ مرد تاریخ امام خمینی(ره) بود ایشان بسیار امام را دوست داشتند و به قدری به انقلاب و امام عشق می ورزیدند که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته انقلاب اسلامی که از اولین نهاد برخاسته از متن توده های محروم اجتماع بود گردیدند.مدتی گذشت و ایشان بر اساس احساس وظیفه که بر دوش این شهید بزرگوار بود وارد لباس مقدس سربازی گردیدند و به خدمت اعزام شدند دوران آموزشی را در مرکز آموزشی 05 کرمان گذراندند.مدتی گذشت و کم کم دوران آموزشی ایشان به اتمام رسید و به مرخصی آمدند و اظهار داشتند که چند روز دیگر تقسیم می شویم بعد از اتمام مرخصی از همه دوستان و آشنایان خداحافظی نموده و حلالیت طلبیدند و به خدمت اعزام گردیدند.مدت زیادی از رفتن ایشان نگذشته بود که نامه ای از ایشان به دست ما رسید که گفته بودند ما برای آموزش تکمیلی به تهران اعزام شده ایم.ایشان بعد از تکمیل شدن دوره آموزشی به جبهه های نبرد در منطقه عملیاتی کردستان که در آن روزهای صحنه های نبرد خود فروختگان کوکوله و دمکرات ها بود اعزام گردیدند.این شهید عزیز در تاریخ 1364/05/30 در همان منطقه عملیاتی کردستان بر اثر ترکش توپ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و باعث افتخار همیشگی و جاودان برای خود و خانواده بزرگوارشان گردیدند.از جمله خصوصیات بارز این شهید عزیز این بود که از زمان کودکی تا نوجوانی و جوانی فردی آرام و مهربان؟؟؟ و دوست داشتنی بودند بسیار با ادب و نزاکت با همه دوستان و آشنایان و حتی غریبه ها برخورد می نمودند خصوصیتی که همیشه زبانزد همه اقوام و دوستان ایشان بود ایشان به مسائل دینی خود اهمیت بسیار زیادی می دادند به طوری که اگر در مجلسی حضور داشتند که در آن مجلس غیبت کسی می شد بسیار ناراحت می شدند و دیگران را نیز از این کار زشت نهی می نمودند مهر و محبت و دوستی ایشان باعث شده بود که دوستان زیادی در اطراف او جمع گردند. ایشان به انجام فرایض دینی واجب و مستحب خود اهمیت زیادی می دادند در خواندن دعا و نیایش کوتاهی نمی نمودند بیشتر مواقع با هماهنگی و همکاری امام جمعه کامفیروز به کارهای مردم و دیگر کارهای مربوط به آن زمان مورد رسیدگی و اهتمام قرار می دادند گذشت و مردانگی از دیگر خصوصیات ایشان بود که با گذشت و خون ایشان آمیخته شده بود ایشان در مجموع انسانی مثبت،خوب،خوشبین،دارای حجب و حیا و تواضع و فروتنی زیادی بودند و براستی که خداوند از میان همه گل ها خوشبوترین و بهترین گل ها را انتخاب می نماید.در وجود این شهید عزیز همان طور که قبلاً هم اشاره شد همه چیز برای شهادت و مورد رزق و روزی خوردن در کنار خداوند فراهم گردیده بود و با عزمی استوار به یاری دین خدا شتافت و در عشق محبوب خود ذوب گردید.
روحش شاد و یادش گرامی باد